سفارش تبلیغ
صبا ویژن
آن که با دست کوتاه ببخشد او را با دست دراز ببخشند [ مى‏گویم : معنى آن این است که آنچه آدمى از مال خود در راه نیکى و نیکوکارى بخشد ، هرچند اندک بود خدا پاداش آن را بزرگ و بسیار دهد ، و دو دست در اینجا دو نعمت است و امام میان نعمت بنده و نعمت پروردگار فرق گذارد ، نعمت بنده را دست کوتاه و نعمت خدا را دست دراز نام نهاد ، چه نعمتهایى خدا همواره از نعمتهاى آفریدگان فراوانتر است و افزون چرا که نعمتهاى خدا اصل نعمتهاست و هر نعمتى را بازگشت به نعمت خداست و برون آمدن آن از آنجاست . ] [نهج البلاغه]
پنج شنبه 89 خرداد 20 , ساعت 10:32 صبح

اخلاق و عرفان اسلامی

منابع مقاله:

فصلنامه معرفت، شماره 24، مصباح، محمد تقی؛

 


 

اشاره

در ادامه سلسله درس های اخلاق استاد مصباح یزدی در تبیین وصایای امام صادق علیه السلام به عبدالله بن جندب، در این شماره، بخش دوم از این سخنرانی ها را پی می گیریم. در بخش اول، درباره موضوعاتی چون گرایش فطری انسان در تقرب به خدا، پیروی از اهل بیت علیهم السلام به عنوان عرفان حقیقی، بزرگ ترین خطر تهدید کننده سالک الی الله در دام های گسترده شیطان و برخی از ویژگی های دوستان اهل بیت علیهم السلام (عظمت آخرت در نظر آنان، نورانی بودن دل های ایشان، اجتناب از دنیاگرایی و انس با خدا) سخن به میان آمد.

قرآن و سنت، کیمیای مورد جست و جوی بشر

به برکت پیروی از اهل بیت علیهم السلام، همه ما تا حدی راه سعادت را از شقاوت تشخیص می دهیم. اما آنچه که در نظر ما کوچک و کم ارزش به حساب می آید، برای کسانی که از این معارف بی بهره اند، مانند گوهر گران بهایی است که باید مدت ها زحمت بکشند تا به آن دست بیابند. به برکت اهل بیت علیهم السلام، این گوهرها به راحتی به دست ما رسیده است. متاسفانه به همین دلیل، گاهی در زندگی به آنها چندان اهمیت نمی دهیم و آنها را خوب به کار نمی گیریم; تصور می کنیم برای رسیدن به سعادت، باید به دنبال چیزی گشت که نه در کتابی باشد و نه کسی درباره آن بحثی کرده باشد. ولی چنین نیست. آنچه برای سعادت ما اهمیت داشته، در کتاب و سنت بیش تر بر آن تاکید گردیده و به صورت واضح تر بیان شده است; زیرا خدا خود می خواهد که بندگان را به قرب خویش برساند. بنابراین، نباید آنها را کم اهمیت تلقی کنیم و دنبال چیزهایی عجیب و غریب باشیم.

محاسبه نفس

یکی از موضوعاتی که در روایات بر آن بسیار تاکید گردیده و علمای اخلاق درباره اش بسیار بحث کرده اند، مساله «محاسبه نفس » است. در این روایت نیز بر این مساله تاکید شده که هر کس باید از خود حساب بکشد و دست کم، در هر شبانه روز، یک بار خود را محاسبه کند. بهترین موقع برای این کار شب هاست که پیش از خواب، دست کم، چند دقیقه در رفتارمان تامل کنیم و ببینیم که آیا کارهایی که انجام داده ایم درست بوده است یا نه. اگر خطایی انجام داده ایم، به آن معترف باشیم و در صدد جبران آن برآییم.

امام صادق علیه السلام در این روایت به این جندب می فرمایند: «یاابن جندب، حق علی کل مسلم یعرفنا ان یعرض عمله فی کل یوم و لیلة علی نفسه فیکون محاسب نفسه، فان رای حسنة استزاد منها و ان رای سیئة استغفر منها لئلا یخزی یوم القیمة »; (1) ای پسر جندب، بر هر مسلمانی که ما را می شناسد، لازم است که در هر روز و شب، اعمالش را بر خود عرضه بدارد و از نفس خود حساب بکشد; اگر کار خوبی در آنها یافت، بر آن بیفزاید و اگر کار زشتی یافت، طلب بخشایش نماید تا در قیامت دچار رسوایی نگردد.

عامل وادار سازنده انسان به محاسبه

امام صادق علیه السلام در این روایت، بر این نکته تاکید دارند که هر مسلمانی که ما را می شناسد، خود را به ما منتسب می کند و می خواهد برنامه زندگیش را از ما بگیرد، باید کارهای خود را وارسی کند. این از جمله ویژگی هایی است که خدای متعال به روح انسان عطا کرده که می تواند بر اعمال خود نظارت و مراقبت داشته باشد. این یکی از مسائلی است که بسیاری از فیلسوفان جهان در آن متحیر مانده اند. هر کس معمولا می تواند به جز خود نظر داشته باشد و به او بنگرد، اما اینکه بتواند به خودش هم نظر داشته باشد از ویژگی های مهم روح آدمی است. کسانی که درباره معرفت نفس مطالعاتی دارند، به خوبی به این واقعیت پی برده اند که انسان موجودی است که می تواند خود را تشویق کند، تنبیه نماید، توبیخ کند و... . اینکه این چه خصوصیتی است نیاز به بحثی مفصل دارد، اما گذشته از آن، یکی از الطاف خداوند است که به انسان مرحمت کرده است. بنابراین، مورد تاکید است که در هر شبانه روز، دست کم، یک بار اعمال خودرابررسی کند; ببیندآیا کار خوبی انجام داده است یا نه.

طبق این روایت، انسان باید حسابرس اعمال خود باشد، اگر کار خوبی در اعمالش مشاهد کرد، توجه داشته باشد که لطفی از جانب خداست، از او توفیق بخواهد که آن کار را بیش تر انجام دهد. در روایات دیگری آمده است که در چنین حالتی، ابتدا خدا را شکر گزارد، سپس از او بخواهد که توفیق عنایت کند تا فردا کارهای بهتر و بیش تری انجام دهد. اگر هم لغزشی در اعمال خود مشاهده کرد، تدارک کند و پیش از همه، توبه نماید. البته گاهی توبه لوازمی دارد; مثلا، اگر عملی از او فوت شده، قضا نماید یا اگر حقی از کسی ضایع ساخته، ادا کند و یا چنانچه کار زشت دیگری انجام داده، آن را جبران نماید تا کارهای بد در روح او رسوخ نکند و در نهایت، در قیامت نیز رسوا نشود.

امام صادق علیه السلام در کلمات خود، ضمن اشاره به محاسبه، این نکته را هم متذکر می شوند که «لئلا یخزی یوم القیمة »; تا در قیامت، رسوا نگردد. این هشدار ایجاب می کند تا ما توجه نمانیم و کاری نکنیم که در قیامت رسوا شویم. در آن صورت، دیگر راهی برای جبران وجود نخواهد داشت و به حسرت مبتلا خواهیم شد. از نظر روحی، چنین هشدارهایی مهم و مؤثر است; زیرا تا وقتی انسان سود یا ضرر کاری را درک نکند نسبت به انجام یا ترک آن رغبتی نشان نمی دهد. عاملی که انسان را وادار به انجام کاری می کند، نوعی نفع و مصلحتی است که از کار عاید او می شود. یا آنچه او را از انجام آن باز می دارد، ترس از گرفتاری است. اگر بخواهیم برنامه صحیحی اجرا کنیم، باید فواید آن را در نظرمان مجسم نماییم تا انگیزه ای برای انجام آن داشته باشیم و آن را بهتر انجام دهیم. عدم توجه به این مسائل و در نتیجه، کار بدون انگیزه موجب می شود انسان تنبل بار بیاید و مسائل را جدی نگیرد. بنابراین، برای جلوگیری از پشیمانی - که از هر عذابی دردناک تر است - انسان باید از همین حالا به حساب خود رسیدگی کند.

یکی از اسم های قیامت، «یوم الحسرة » است. مساله پشیمانی به قدری مهم است که یکی از نام های قیامت بدان خوانده شده است. یکی دیگر از نام های ان «یوم الحساب » است. اگر انسان توجه نداشته باشد که روزی به کارهایش رسیدگی می شود و از او حساب می کشند، احساس مسؤولیت نمی کند و به فکر نمی افتد که به کارهایش سرو سامانی بدهد، کاری را ترک کند یا به کاری همت گمارد. اما اگر بداند که مساله جدی است، به جزئیات کارهایش هم رسیدگی می کند. در قرآن نیز به این حقیقت اشاره شده است که عذاب قیامت به دلیل فراموشی روز حساب است; همان فراموشی که موجب می شود انسان مرتکب کارهایی شود که در نهایت، عذاب ابدی به دنبال داشته باشد: «ان الذین یضلون عن سبیل الله لهم عذاب شدید بما نسوا یوم الحساب »(ص:26)عذاب برای کسانی است که روز حساب را از یاد برده اند، هر چند ممکن ست به آن اعتقاد نیز داشته باشند. اما اعتقاد آنها کم رنگ است، زنده نیست و در اعمالشان تاثیر نمی گذارد.

قرآن کریم داستان دو برادری را نقل می کند که یکی از آنها بی بند و بار بود و دراموالش، حساب و کتابی نداشت. برادرش هر قدر به او سفارش می کرد که مراقب اعمال و کردار خود باشد، می گفت: «ما اظن الساعة قائمة و لئن رددت الی ربی لاجدن خیرا منها منقلبا»(کهف:36); تصور نمی کنم قیامتی برپا شود و اگر به فرض (هم خدا و قیامتی باشد و) من به سوی خدای خود باز گردم، در آن جهان نیز از این دنیا منزلی بهتر خواهم یافت. قرآن با اشاره به این داستان، می خواهد بگوید: چنین اعتقادی به معاد فایده ای ندارد; زیرا رکن اساسی اعتقاد به معاد، اعتقاد به حساب است. ما همه در آن جهان زنده می شویم تا نتیجه اعمالمان را ببینیم، و گرنه صرف اعتقاد به زنده شدن کارآیی ندارد. لازمه این چنین اعتقادی هم توجه به عاقبت کار از همین دنیاست. بنابراین،درروایتی پیامبرصلی الله علیه وآله می فرمایند: «حاسبوا انفسکم قبل ان تحاسبوا»; (2) پیش از آنکه به حساب شما برسند، خود را مورد محاسبه قرار دهید.

اگر چنین باوری در انسان وجود داشته باشد که روزی به همه اعمالش رسیدگی می گردد و مطابق آنها دقیقا پاداش یا کیفر داده می شود، به فکر محاسبه نفس خود می افتد و از خود حساب می کشد.

مراحل محاسبه

مساله محاسبه نفس به قدری مهم است که حتی برخی از علما در این باره کتاب هایی نوشته اند. در این باره، آیات و روایات بسیاری داریم و بحث های فراوانی درباره اش انجام گرفته است. در کتاب های اخلاقی، دستورالعمل هایی به افراد داده شده تا بتوانند بهتر به این مهم بپردازند.

محاسبه چهار مرحله دارد:

اول مشارطه است; یعنی، صبح انسان با خودش شرط کند که آن روز، وظایفش را به خوبی انجام دهد و از گناهان نیز بپرهیزد.

دوم مراقبه است; یعنی، در طول روز مراقب خود و اعمالش باشد تا از آنچه با خود عهد کرده تخطی نکند.

سوم محاسبه است، که در آخر شب، به حساب کارهای خود برسد; بررسی کند که چه مقدار به وظایف خویش عمل کرده و چه مقدار کوتاهی داشته است.

چهارم معاتبه است.(برخی از علمای اخلاق این مرحله را برای محاسبه ذکر کرده اند.) یعنی، اگر انسان در محاسبه متوجه اشتباهاتی در رفتارش شد، خود را تنبیه کند تا لغزش هایش جبران شود; مثلا، خود را ملزم کند که روز بعد را روزه بگیرد یا مبلغی انفاق کند یا قدری قرآن تلاوت نماید یا کار خیر دیگری انجام دهد تا مافات جبران شود.

اما در مساله محاسبه، آنچه بیش از همه اهمیت دارد، نقش حساب کشیدن از خویش است; اگر کار خوبی انجام داده بودیم، خدا را شکر کنیم و توفیق ادامه آن را بخواهیم و اگر قصور ورزیده بودیم، به فکر تدارک آن بیفتیم

نکاتی در باب محاسبه

در این باره، نکات مهم دیگری نیز وجود دارد:

الف - اجتناب از گناه

اول اینکه انسان درباره گناه بیش تر بیندیشد که اصلا گناه یعنی چه؟ وقتی اعتقاد ما است که خداوند ما را آفریده و به ما اختیار انتخاب خوب و بد داده، راه خوب و بد را هم به ما نشان داده، عالم دیگری نیز وجود دارد که در آن، به کارهایمان رسیدگی می شود - کیفر و پاداش می بینم - معنایش این است که باید از سرمایه عمری که در اختیار دادیم به بهترین شکل، استفاده کنیم. این همان فلسفه زندگی انسان است. دین چنین دیدگاهی دارد: ما به این دنیا پا گذاشته ایم تا امتحان شویم، طی مراحلی خودسازی کنیم و به کمال برسیم تا در زندگی ابدی، از نتایج آن بهره مند گردیم. بنابراین، باید توجه داشته باشیم که زندگانی این جهانی موقتی و در حکم زندگی جنینی نسبت به زندگی دنیوی است. همان گونه که نطفه فقط چند ماهی را در شکم مادر می گذراند، آن هم برای اینکه آماده زندگی این جهانی شود، ما هم در این برهه، برای زندگی ابدی آماده می شویم، با این تفاوت که رشد جنبی قهری بود، ولی رشد این جهانی اختیاری است. علاوه بر آن، زندگی جنینی با زندگی دنیوی از حیث مدت قابل مقایسه بود، ولی جهان آخرت به دلیل ابدی بودنش، به هیچ وجه، با زندگی این جهانی قابل مقایسه نیست.

به هر صورت، آن گونه که دین معرفی می کند، این دنیا محل خودسازی و ابتلاست. باید خود را برای عالم دیگر بسازیم. اگر با این نگرش نگاه کنیم، می بینم در مقابل سرمایه ای که از کف می دهیم، چیزی به دست می آوریم که برای زندگی ابدیمان بسیار سودمند است و باید خدا را شکر کنیم; «ان رای حسنة استزاد منها.» اما اگر نگرشی غیر از این داشته باشیم یا دچار غفلت شویم، در مقابل صرف سرمایه گران مایه، بدبختی اخروی برای خویش مهیا ساخته ایم. پس باید به فکر جبران آن بر آییم; «ان رای سیئته استغفر منها لئلا یخزی یوم القیمة.» میان این دو مطلب فرق بسیار است که کسی معامله ای بکند، ولی از آن سودی نبرد، اما در هر صورت، سرمایه اش بر جای باقی بماند و آنکه در معامله سود که نمی کند، ضرر هم می کند و اصل سرمایه را از کف می دهد. گناه کردن یعنی، از دست دادن سرمایه و خریدن زیان; از کف دادن عمر و سعادت اخروی و دچار عذاب ابدی گردیدن.

ب - توجه به کمیت گناهانی که انجام داده ایم

دوم اینکه وقتی فهمیدیم گناه بسیار زشت است، باید ببینیم چقدر گناه کرده ایم و در صدد جبران آن برآییم. اینکه انسان به گناهان خود نزد خداوند اعتراف داشته باشد، بهتر از فراموشی یا انکار آن هاست، هر چند انسان نمی تواند مشخص کند که دقیقا هر روز از اول صبح تا شب، چند تا گناه کرده است; آن روز چند تا غیبت، چندتا دروغ، چند تا اهانت به دیگران و... داشته است. بنابراین، حساب از دست انسان خارج می شود. اگر دقت کنیم، می بینیم چقدر وقت ما صرف گناه شده است. این مساله مهمی است که بتوانیم به کمیت گناهانمان بیندیشیم. این چنین است که محاسبه در تکامل انسان اثر می گذارد و موجب می گردد هر روز زندگی او نسبت به گذشته بهتر شود.

ج - توجه به کیفیت گناهانی که انجام داده ایم

سوم توجه به کیفیت گناهان است. بعضی از گناهان به قدر هفتاد سال ارتکاب نوع دیگری از گناه عظمت و اهمیت دارند، با آنکه ممکن است انجام آنها یک لحظه بیش تر طول نکشد. توجه به صغیره یا کبیره بودن گناه مهم است; مثلا، درباره غیبت و اهمیت آن روایات متعددی وارد شده که قبح بسیار آن را می رساند. در این باره، به این نکته مهم نیز باید توجه داشت که درست است برخی از گناهان صغیره اند و اهمیتشان از کبایر کم تر است، اما باید دانست که کوچک شمردن گناهان صغیره، خود گناه کبیره به حساب می آید و این از جمله دام های شیطان است که انسان را به غفلت می افکند.

د - انجام همه واجبات

چهارم آنکه ترک واجبات نیز گناه است. شاید ابتدا تصورمان این باشد که ما نماز، روزه و وظایفی مانند آن را ترک نمی کنیم، پس کدام واجب را ترک کرده ایم؟ این همان دام شیطان است; زیرا بسیاری ازتکالیف موردغفلت ماست، حتی آنان که به طور دایم، با فقه، آیات قرآن و سخنان اهل بیت علیهم السلام سر و کار دارند نیز از بسیاری واجبات غفلت می کنند. نیکی به والدین، صله رحم، قضای حاجت مؤمنی که اظهار حاجت کرده و بسیاری دیگر، همه از جمله واجبات است که ممکن است گاهی تا سال ها، ما به فکرانجام بسیاری ازآنهانباشیم. اگرواجبات اجتماعی وسیاسی را هم به آن ها اضافه کنیم، می بینیم تعدادشان چقدر بیش ترمی شود. امروز به برکت انقلاب، مردم ما به مسائل سیاسی و اجتماعی خود تا حد بسیاری توجه پیدا کرده اند، ولی زمانی بود که از بسیاری از این وظایف غفلت داشتند، اگر چه هنوز هم عده ای هستند که از این وظایف غافلند و آن ها را جزو تکالیف خود به شمار نمی آورند. امر به معروف، نهی از منکر، ارشاد جاهل، مبارزه با ظلم، مبارزه با انحرافات عقیدتی، فکری و دینی و... از اهم واجبات است که کوتاهی در آن ها گناه کبیره به حساب می آید.

وقتی می توانیم به خوبی به همه این وظایف عمل کنیم که از قبل، برای فردایمان برنامه ریزی کرده باشیم; جدولی از تکالیف فراهم آورده باشیم تا بتوانیم بهتر به آنها عمل کنیم.

ه - توجه به شروط صحت اعمال

پنجم مساله ای است که گاهی به ظاهر موجب دلخوشی ما می شود، غافل از آنکه این فقط تصور ما بوده که کارمان را به درستی انجام داده ایم، وگرنه یا از ابتدا آن را خوب انجام نداده ایم و یا پس از انجام، آن را خراب کرده ایم; مثلا، وظیفه ما این است که نماز بخوانیم. خوشحال هم هستیم از اینکه نماز می خوانیم، درجماعت هم شرکت می کنیم تا ثواب بیش تری ببریم. اما توجه نمی کنیم که آیا نمازمان درست و مورد قبول خداوند هست یانه; آیا ریایی مرتکب نمی شویم؟ آیا شرایط حسن عمل را رعایت می کنیم یا نه؟ پس از انجام کار، با عجب و غرور، نتیجه آن را از بین نمی بریم؟ با منت گذاردن، اجر کارمان را تباه نمی کنیم؟... بنابراین، برای انجام اعمال خوب باید، به شروط قبولی آن نیز توجه نماییم.

ادامه دارد.

پی نوشت ها

1- محمدباقرمجلسی،بحارالانوار، ج 78،ص 279

2- همان، ج 70 ، ص 73

منبع:http://www.hawzah.ne



  • کلمات کلیدی :

  • لیست کل یادداشت های این وبلاگ

    نهضت بزرگ علمی امام باقر (ع)
    وراثت- محیط و شخصیت انسان
    ویژگیهای انسان سالم
    حقوق و تکالیف زن از دیدگاه اسلام
    انواع گروه جانوران مهره دار وبی مهره
    الکتریسیته درجانوران (ماهی ها)
    رابطه شادی و موفقیت
    آشنایی با چند میوه وخاصیت آنها
    فطرت خداجویی و نقش آن در تربیت انسان
    اخلاق و عرفان اسلامی
    سیمای زن در خطاب های قرآن
    نرم افزار
    آموزش مهارت های زندگی و نقش مشاوره
    پیامک ها واس ام اس های زیبا وخواندنی
    معرفی چندشغل که فشارواسترس بیشتری دارند
    [همه عناوین(55)][عناوین آرشیوشده]