سوء مصرف مواد و خشونت خانوادگی
خشونت خانوادگی ، به عنوان بخشی از الگوی کنش های بد رفتارانه یا کنترل ناکارآمد به وضوح در خانواده های درگیر با بیماری سوء مصرف مواد قابل رد یابی است . به منظور بررسی عوامل مؤثر بر خشونت و شرایط تربیتی و محیطی مؤثر برآن ، رویکردهای نظری هدفمندی ارائه شده است . وجود بیماری همزمان در پدیدة سوء مصرف مواد وارتباط تعاملی آن با خشونت موجود دشواری بررسی این پدیده را دو چندان می کند . در این مقاله ، به اختصار دیدگاههای مختلف عوامل خطر ساز و نقش آن در شکل گیری خشونت و نیز نقش تسهیل کنندگی مواد در بروز خشونت ، مورد بررسی قرار می گیرد .
مقدمه :
خشونت در خانواده ها پدیده ای تاریخی و جهان شمول و به عنوان یک معضل بهداشتی شناخته شده در جهان مطرح است . خانواده هایی که در آنها خشونت به وفور دیده می شود ، فرزندانی مستبد و بدون اعتماد به نفس و نا بهنجار پرورش می دهند و کارآیی والدین نیز در سطح پایین قرار دارد . به علاوه این افراد به تدریج منزوی می شوند . در روابط اجتماعی از خود تزلزل نشان می دهند و تمایل زیادی به خود کشی و مصرف مواد مخدر دارند . ( همتی ، 1383)
سازمان بهداشت جهانی ، خشونت علیه زنان را از اولویتهای بهداشتی بر شمرده است ، که در همة فرهنگها و گروههای اقتصادی – اجتماعی رخ می دهد . در هر سال بیش از دو میلیون زن از طرف همسرانشان مورد بد رفتاری قرار می گیرند و 50 درصد نیز به طرق مختلف قربانی خشونت می شوند. نتایج تحقیقات نیز نشان می دهد که زنان 8 مرتبه بیشتر از مردان در معرض خشونت همسران قرار دارند . رشد ظاهری رفتار خشونت آمیز به ویژه با توجه به دامنة خشونت خانوادگی و نوع برخورد هنجار جامعه ( بی توجهی ، انکار ، پذیرش و تحمل خشونت ) توجه افزون تری را در پی داشته است .
سوء مصرف مواد :
حدود 40 درصد جمعیت عمومی ، مصرف یک یا چند مادة غیر مجاز را در طول زندگی خود گزارش می کنند . در یک سال گذشته حدود 15 درصد اقدام به سوء مصرف مواد غیر مجاز کرده اند . شیوع سوء مصرف مواد در طول عمر حدود 20 درصد است . ( کاپلان و سادوک ، 2003).
وابستگی شیمیایی ، یک بیماری مزمن ، پیشرونده و بالقوه ، کشنده است . رشد و ظهور آن تحت تأثیر عوامل درونی – اجتماعی و عوامل محیطی صورت می گیرد و ازنظر تشخیصی ، به صورت استفاده تکانشی ، متناوب و تدریجی کنترل نشدة دارو یا داروها ( شامل الکل ) شناخته می شود .
راس و همکاران ( 1988) ، برآورده کرده اند ، حدود 40 درصد مردان بستری معتاد ، اختلال شخصیت ضد اجتماعی دارند . دینویدی و رایگ ( 1991) ، نیز گزارش کرده اند که بیماران الکلی از پاتولوژی اضافی رنج می برند .
افراد معتاد پیامدهای عاطفی ، اجتماعی ، فرهنگی و معنوی ویژه ای را تجربه می کنند ، از نظر عاطفی و هیجانی عزت نفس پایین ، فقدان کنترل تکانه ، کاهش تحمل ناکامی ، عدم بازداری اجتماعی ، بی ثباتی هیجانی ، خشم ، احساس گناه ، اضطراب و افسردگی و از نظر فرهنگی و معنوی عوامل استرس زایی چون مشکلات مالی ، فرهنگی و خانوادگی صرف نظر از نوع مواد می توانند در زندگی فرد حضور یابند و به صورت مکانیزم مقابله ای به کار گرفته شوند که خود آنها نیز متعاقباً استرس فرد را کاهش می دهند .
خشونت خانوادگی :
خشونت خانوادگی ، از اول تاریخ بشر وجود داشته است . فروید در مقاله ای وجود یک تکانة ناهوشیار برای کودک آزاری راگزارش می دهد . بررسی و تحقیقات صورت گرفته در زمینة سبب شناسی ، انتقال بین نسلی و توالی تکاملی و تدریجی خشونت ، موجب تغییر دیدگاه کشورها در زمینة کودک و همسر آزاری و نیز خشونت خانوادگی شده است .
دیوید گیل ( 1975) ، فرآیند پنج بعدی سبب شناسی خشونت خانوادگی را به این صورت ارائه کرد :
1. تعریف جامعه از کودکی شامل حقوق و انتظار از کودکان .
2. فلسفه اجتماعی جامعه ، ارزشهای عمده و اصیل ، مفاهیم جامعه در مورد انسانها و ماهیت آموزشی .
3. انتظارهای اجتماعی در زمینة استفاده از خشونت در برآوردن نیازهای شخصی .
4. بافت های استرس آمیز زمینه ساز شامل فقر ، ازدحام ، فقدان منابع ، تعداد زیاد کودکان وانزوای اجتماعی .
5. اشکال متنوع آسیب شناسی روانی ( اولسن و همکاران ، 1990م ).
در واکنش به فهم علل و عوامل مؤثر در خشونت ، نقش آسیبهای محیطی و شرایط تربیتی و غیره ، رویکردهای هدفمند و چند بعدی جامعی، در سال های اخیر شکل گرفته اند :
دیدگاه زیستی :
میزان همگامی ارثی بالاتری در خانواده های افراد خشن دیده می شود و عوامل زیستی متعددی مانند تأثیر داروها و سوء مصرف مواد ، سطح هورمونها ، صدمه به مناطق خاص مغز و ناقلان عصبی به تناوب در فرآیند خشونت دخیل دانسته شده اند .
دیدگاه فروید :
پس از بروز جنگ جهانی اول ، فروید وجود غریزه ای به نام تاناتوس یا نیروی مرگ را عنوان کرد که انرژی آن در جهت تخریب زندگی است . وی این نظریه را مطرح کرد که به موجب آن تاناتوس با مکانیزم های جابه جایی ، نیروی خود را به سمت بیرون معطوف می کند و مبنای خشونت بر ضد دیگران واقع می شود . در واقع پرخاشگری به طور عمده از تغییر جهت غریزة خود تخریب گر مرگ به سمت دیگران ریشه می گیرد .
دیدگاه یادگیری اجتماعی :
خشونت ، رفتاری است که مثل سایر فعالیتها اکتساب و حفظ می شود . از نظر این دیدگاه خشونت فردی ریشه در عواملی چون تجربة گذشته فرد پرخاشگر ، یادگیری و طیف وسیعی از عوامل مربوط به موقعیت بیرونی او دارد . برای مثال ، سربازان در زمان جنگ ، به خاطر کشتن افراد دشمن ، نشان لیاقت می گیرند . تجربه رفتارهای متضاد والدین ، مصرف مواد در منزل ، فقدان کارکردهای مناسب خانواده ، مشاهده مصرف مواد توسط والدین و خشونت آتی می تواند احتمال ارتکاب کودکان به خشونت خانوادگی و نیز مصرف مواد را در بزرگسالی افزایش دهد که تداوم بین نسلی اعتیاد و خشونت را همراه با تغییرات ساختاری خانواده به دنبال دارد و در این شرایط رواج دور باطل اعتیاد و خشونت خانوادگی افزایش می یابد .
دیدگاه اسناد :
اسنادهای همسران و کودکان در مورد شرایط زندگی ، به رضایت و خشونت آنها از خانواده بر می گردد . همسران افراد معتاد ، احتمالاً مشکلات زناشویی و رفتارهای منفی و پرخاشگرانة شوهر یا همسر معتاد را به ویژگی های شخصیتی کلی او نسبت می دهند و این رفتارها را تعمدی ، با بدخواهی و مستحق سرزنش می دانند . از عواقب اسنادهای منفی و نامناسب ، کاهش رضایت خانوادگی و کیفیت سیستم حمایتی خانوادگی است . که خود رابطة مستقیمی با خشونتهای خانوادگی دارد .
دیدگاه گرایش به خشونت :
مردان یا افراد خشن گرایش بیشتری به استفاده از خشونت در زندگی خانوادگی دارند . با این حال ، سطح کلی میزان پرخاشگری افراد در سیستم خانوادگی با زیر بنای اعتیاد ، دقیقاً تمایل به ارتکاب خشونت را توجیه نمی کند ، بلکه پرخاشگری کلی افراد معتاد با عوامل دیگری چون تجربة میزان استرس ، استفادة ابزاری از خشونت و عدم وابستگی عاطفی بین طرفین ارتباط نزدیکی دارد .
دیدگاه فمینیستی :
پدیده های تاریخی ، مرد سالاری ، شرایط اجتماعی و سیاسی ارکان خشونت را فراهم می سازد . تصمیم گیرهای عمده توسط معتاد ، سبک تصمیم گیری مردسالارانه ، زمینة ساختاری پدر سالاری اجتماعی در تعامل با هم می توانند در شرایط نابرابری ساختار بالا ، نرخ خشونت را به میزان زیادی افزایش دهند .
هر کدام از دیدگاههای فوق ، پدیده خشونت خانوادگی را براساس مبانی تئوریک خود مورد مطالعه قرار می دهند . خشونت از نظر ما یک پدیدة چند بعدی است که از تعامل بین عوامل فردی ( مثل برانگیختگی فیزیولوژیک ، برانگیختگی جنسی ، درد و ... ) موقعیتی ( مثل ناکامی ، رنجاندن مستقیم ، خشونت تلویزیون و ... ) و عوامل اجتماعی ( مثل آلودگی هوا ، سر و صدا ، ازدحام و ... ) ناشی شده است و تحت تأثیر عوامل تاریخی و فردی ، تعامل اعضای خانواده ودیگران ، نهادها و ساختارهای اجتماعی سیاسی رسمی و غیر رسمی ( فرهنگ به معنای عام ) است .
عوامل خطرساز :
از نظر داشتن عوامل خطر ساز ( فردی ، خانوادگی و محیطی ) بین خشونت و اعتیاد اشتراک های زیادی وجود دارد . این عوامل خطر ساز به سه طریق زیر می توانند منجر به ناکارآمدی ساختار خانواده شوند :
1. عوامل خطر ساز ممکن است منجربه خشونت شوند ، که به دنبال آن در بروز اعتیاد مؤثر خواهند بود .
2. عوامل خطر ساز می توانند موجبات اعتیاد را فراهم آورند که آن نیز به نوبة خود بروز خشونت خانوادگی را تسریع می کند .
3. عوامل خطر ساز می تواند به طور مستقل اعتیاد یا خشونت خانوادگی را ایجاد و یا تشدید کند.
عوامل فردی :
ویژگی های شخصیتی و رفتاری مرتبط با اعتیاد و خشونت خانوادگی که با هم ، همپوشی زیادی دارند . از جمله : بیش فعالی ، مزاج دشوار ، دلبستگی آسیب دیده نسبت به مادر ، فعالیت جنسی زودرس ، رفتارهای ضد اجتماعی و فرار از خانه ، باز داری اجتماعی پایین ، مشکلات تعاملی با همسالان ، انزوای اجتماعی و محرومیت اجتماعی ، علاوه بر این ، کودکانی که در طول دوران کودکی به طور مکرر در سیستم های مختلف خانوادگی جا به جا می شوند . بیشتر در معرض خشونت خانوادگی ، اعتیاد والدین و اعتیاد آتی خود هستند .
عوامل خانوادگی :
عواملی که بیشترین ارتباط را با خشونت خانوادگی و اعتیاد دارند عوامل مربوط به والدین و خانواده است ( بامریند ، 1985) . عوامل والدینی – خانوادگی در گیر در این مسئله ، شامل رفتارهایی بدین شرح است : والدین و ساختار خانواده مثل ناسازگاری والدین ، محیط زندگی فقیرانه ، تدابیر انضباطی فوق العاده خشن ، تعارض بین والدین ، ارتباطات درون خانوادگی ضعیف ، غیبت و در دسترس نبودن والدین ، انزوای اجتماعی خانواده و وجود یا نبود حمایت نزدیکان. بدیهی است، والدینی که اعتیاد دارند از برآوردن صحیح و مناسب نیازهای عاطفی ، برانگیختن انگیزه تحصیلی و تأمین رفاه فرزندان عاجزند و منابع خانواده را به جای تأمین نیازهای اولیه ، صرف تهیة مواد می کنند و این شرایط حتی تا مرحلة ترک و رها کردن فرزندان نیز پیش می رود .
عوامل محیطی :
اگر چه در بررسی اعتیاد و خشونت خانوادگی به طور عمده نقش عوامل خانوادگی و فردی مورد توجه قرار گرفته است . ولی متغیرهای مربوط به محیط زندگی نیز به هر دو عامل ( فردی و خانوادگی ) تأثیر گذراند . این عوامل شامل هنجارهای اجتماعی ، آشفتگی در محیط همسایگان ، محروم شدن از حقوق فرهنگی – اجتماعی و دسترسی به تعلیم وتربیت اجتماعی مناسب هستند .
عملکرد آموزشی ضعیف ، فرار از مدرسه و افت تحصیلی نیز عواملی هستند که خطر مصرف الکل و مواد را در نوجوانان افزایش می دهند . این عوامل با وجود کودکان آسیب دیده و نیز خانواده های درگیر اعتیاد ارتباط نزدیکی دارند .
منابع :
1- صولتی ، سید کمال و همکاران ، بررسی رابطة سوء مصرف و وابستگی به مواد مخدر با اختلالات روانی اعضای خانوادة مراجعه کننده به مرکز مشاوره کلینیک ویژه به بیمارستان آیت الله کاشانی شهرکرد – 1380.
2- همتی ، رضا . عوامل مؤثر بر خشونت مردان علیه زنان .1383
3- کاپلان و سادوک ؛ خلاصة روان پزشکی – ترجمة پورافکاری – نصرت اله – 1383
تهیه و تنظیم :
علیرضا بردبار کارشناس راهنمایی و مشاوره
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
وراثت- محیط و شخصیت انسان
ویژگیهای انسان سالم
حقوق و تکالیف زن از دیدگاه اسلام
انواع گروه جانوران مهره دار وبی مهره
الکتریسیته درجانوران (ماهی ها)
رابطه شادی و موفقیت
آشنایی با چند میوه وخاصیت آنها
فطرت خداجویی و نقش آن در تربیت انسان
اخلاق و عرفان اسلامی
سیمای زن در خطاب های قرآن
نرم افزار
آموزش مهارت های زندگی و نقش مشاوره
پیامک ها واس ام اس های زیبا وخواندنی
معرفی چندشغل که فشارواسترس بیشتری دارند
[همه عناوین(55)][عناوین آرشیوشده]